Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایکنا»
2024-05-02@12:31:05 GMT

روایت شیخ کلینی از ولادت امام زمان(عج)

تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۸۵۵۰۷۲

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، شبستان نوشت: در سلسله مطالبی که به همت واحد پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) تهیه و آماده سازی شده است، به بررسى احادیث مهدویت و ولادت حضرت مهدى(عج) و سند و اعتبارشان خواهیم پرداخت که در ادامه شماره سوم از این مطالب را مطالعه می کنید:
آیا در مورد ولادت امام مهدی (عج) روایات صحیح هم داریم؟
شخص متتبع با مراجعه به مجموعه‏ احادیثی که اشاره به ولادت امام مهدی(عج) دارد، به تعداد زیادی احادیث که سندهای آن‏ها، تام و صحیح است، دست پیدا می ‏کند که مجموعه آن‏ها را می‏ توان در حدّ استفاضه دانست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ما در این اینجا به یکی از احادیثی که دلالت بر ولادت امام مهدی(عج) داشته و از حیث سند به تعبیر بزرگان، صحیح اعلایی بوده و شیخ کلینی آن را با دو واسطه نقل می‏ کند، اشاره می ‏کنیم تا برای طالبین حق، راه‏گشا باشد. بقیه‏ احادیث را می ‏توان در مجموعه کتاب‏ های روایی جستجو کرد.
حمیری گوید: من و شیخ ابوعمرو (عثمان سعید عمری، نایب اول) رحمه الله نزد احمد ابن اسحاق گرد آمدیم. احمد بن اسحاق به من اشاره کرد که راجع به جانشین امام حسن عسکری‏ علیه السلام از شیخ بپرسم. من به او گفتم: ای اباعمرو! من می‏خواهم از شما چیزی بپرسم که نسبت به آن شک ندارم، زیرا اعتقاد و دین من این است که زمین هیچ‏گاه از حجت خالی نمی‏ماند، مگر ۴۰ روز پیش از قیامت. چون آن روز برسد حجت برداشته و راه توبه بسته شود. آن گاه کسی که از پیش، ایمان نیاورده و یا در دوران ایمانش، کار خیری نکرده، ایمان آوردنش سودی ندهد(۱) ایشان بدترین مخلوق خدای عزّوجل باشند و قیامت علیه ایشان برپا می‏شود، ولی من دوست دارم که یقینم افزوده گردد. همانا حضرت ابراهیم‏(ع) از پروردگار عزّوجل درخواست کرد که به او نشان دهد، چگونه مردگان را زنده می‏ کند. فرمود: «مگر ایمان نداری؟» عرض کرد: چرا، ولی برای این که دلم مطمئن شود.(2) و ابوعلی احمد بن اسحاق به من خبر داد که از حضرت هادی‏‏(ع)سؤال کردم: با که معامله کنم (یا پرسید احکام دینم را) از که به دست آورم و سخن که را بپذیرم؟ به او فرمود: «عَمری مورد اعتماد من است، آن‏چه از جانب من به تو رساند، حقیقتاً از من است و هر چه از جانب من به تو گوید، قول من است، از او بشنو و اطاعت کن؛ که او مورد اعتماد و امین است.» و نیز ابوعلی به من خبر داد که او از حضرت امام حسن عسکری‏‏(ع)همین سؤال را کرده و او فرموده است: «عَمری و پسرش (محمد بن عثمان، نایب دوم) مورد اعتماد هستند. هر چه از جانب من به تو برسانند، حقیقتاً از جانب من رسانده‏ اند و هر چه به تو بگویند از من گفته‏ اند. از آن‏ها بشنو و اطاعت کن؛ که هر دو مورد اعتماد و امین‏ اند. این سخن دو امام(ع) است که درباره‏ شما صادر شده است.»
ابو عَمرو به سجده افتاد و گریه کرد. آن گاه گفت: حاجتت را بپرس. گفتم: شما جانشین بعد از امام حسن عسکری‏‏(ع) را دیده ‏ای؟ گفت: آری، به خدا! گردن او چنین بود و با دست اشاره کرد. گفتم: یک مسأله‏ دیگر باقی مانده است. گفت: بگو. گفتم: نامش چیست؟ گفت: نمی‏ گویم؛ زیرا برای من روا نیست که چیزی را حلال یا حرام کنم، بلکه سخنِ خود آن حضرت‏‏(ع) است؛ زیرا مطلب نزد سلطان (معتمد عباسی که در ۱۲ رجب ۲۵۶ ه. خلیفه شد) چنین وانمود شده که امام حسن عسکری‏‏(ع) وفات کرده و فرزندی از خود به جا نگذاشته است و میراثش قسمت شده و کسی که حق نداشته (جعفر کذّاب)، آن را برده است و عیالش در به در شده‏ اند و کسی جرأت ندارد با آن‏ها آشنا شود یا چیزی به آن‏ها برساند. و چون اسمش در زبان‏ ها بیافتد، تعقیبش می‏ کنند. از خدا بپرهیزید و از این موضوع دست نگه دارید.
کلینی گوید: شیخی از اصحاب ما (شیعیان) که نامش از یادم رفته است، به من گفت: ابوعَمرو از احمد بن اسحاق همین پرسش را کرد و او هم همین جواب را گفت.(3)
لازم به تذکر است که شیخ صدوق (قدس سره) همین حدیث را به سند صحیح از پدرش و محمد بن حسن از عبداللَّه بن جعفر حمیری نیز نقل کرده است. (4)
پی ‏نوشت ‏ها:
۱) اعراف، ۱۵۸٫
2) بقره، ۲۶٫
3) روی الکلینی بسند صحیح أعلائی عن محمد بن عبداللَّه و محمد بن یحیی جمیعاً عن عبداللَّه بن جعفر الحمیری قال: اجتمعت أنا و الشیخ أبوعمرو عند أحمد بن اسحاق فغمزنی احمد بن اسحاق أن اسأله عن الخلف، فقلت له: یا أباعمرو انّی أرید أن أسالک عن شیی‏ء و ما أنا بشاکّ فیما أرید أن أسالک عنه فانّ اعتقادی و دینی أنّ الأرض لاتخلو من حجه الاّ اذا کان قبل یوم القیامه بأربعین یوماً فاذا کان ذلک رفعت الحجه و أغلق باب التوبه، فلم یک ینفع نفساً ایمانها لم تکن آمنت من قبل أو کسبت فی ایمانها خیراً فأولئک أشرار خلق اللَّه عزوجل و هم الذین تقوم علیهم القیامه و لکنی احببت أن أزداد یقیناً و انّ ابراهیم‏علیه السلام سأل ربّه عزوجل أن یریه کیف یحیی الموتی؟ قال: أولم تؤمن؟ قال: بلی و لکن لیطمئن قلبی و قد أخبرنی أبوعلی احمد بن اسحاق عن أبی الحسن‏علیه السلام قال سألته و قلت من أعامل أو عمّن آخذ و قول من أقبل؟ فقال له: العمری ثقتی فما أدی الیک عنی فعنی یؤدی و ما قال لک عنی فعنی یقول، فاسمع له و أطع، فانه الثقه المأمون. و أخبرنی أبوعلی أنه سأل أبا محمدعلیه السلام عن مثل ذلک فقال له: العمری و ابنه ثقتان فما أدیا الیک عنی فعنی یؤدیان و ما قالا لک فعنی یقولان فاسمع لهما و أطعها فانهما الثقتان المأمونان. فهذا قول امامین قد مضیا فیک.
قال: فخّر أبو عمرو ساجداً و بکی. ثم قال: سل حاجتک. فقلت له: أنت رأیت الخلف من بعد أبی محمد(عج) ؟ فقال: ای واللَّه و رقبه مثل ذا – و أومأ بیده – فقلت له: فبقیت واحده، فقال لی: هات. قلت: فالاسم؟ قال: محرم علیکم أن تسألوا عن ذلک و لا أقول هذا من عندی، فلیس لی أن أحلل و لا احرم، ولکن عنه‏علیه السلام فانّ الأمر عند السلطان، انّ أبامحمد مضی‏ و لم یخلف ولداً، و قسم میراثه و أخذه من لا حقّ له فیه و هو ذا، عیاله یجولون لیس أحد یجسر أن یتعرف الیهم أو ینیلهم شیئاً و اذا وقع الاسم وقع الطلب فاتقوا اللَّه و أمسکوا عن ذلک.
قال الکلینی.قدس سره و حدثنی شیخ من أصحابنا – ذهب عنی اسمه – أن أباعمرو سأل عن احمد بن اسحاق عن مثل هذا فأجاب بمثل هذا.( اصول الکافی، ج ۱، صص ۳۲۹-۳۳۰٫)
4) کمال الدین، ج ۲، ص ۴۴۱، باب ۴۳٫

منبع: ایکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۵۵۰۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نور محبوسی که خاموش نشد

هر چند تقویم‌ها را ساخته‌اند تا به ما سال و ماه را یادآوری کنند تا زمان را از دست ندهیم اما این، همه فایده خط‌کشی سال و ماه نیست. گاه همین خط و نشانه‌ها به ما کمک می‌کند سری به روایت‌های به‌جامانده از حوادث و اشخاص در تاریخ بزنیم. وقایع و اشخاصی که برای ما عبرت‌ها و یادآوری‌هایی با خود دارند. در این میان می‌توان مدعی شد تقویم شیعه برای ما بچه مسلمان‌ها، سراسر ذکر و یادآوری است. به همین دلیل بر آن شدیم در مجموعه نوشته‌هایی، برخی از این یادآوری‌ها و ذکرها را بیاوریم.

مناسبت‌های ماه شوال را که مرور می‌کنی، در برخی روزها بیشتر از بقیه ممکن است مکث کنی. یکی از این روزها، سالروز دستگیری امام کاظم(ع) توسط هارون عباسی است. آن‌طور که شنیده‌ایم و می‌دانیم، آغاز امامت ایشان همزمان با دوران استقرار و ثبات خلافت عباسیان است. سلسله‌ای که دارای حکام مستبدی بود و به حکومت‌دارای همراه با خفقان و تهدید و بگیر و ببند، مشهور بودند. طبیعی است در چنین شرایطی، شخصیتی مانند امام موسی کاظم(ع) روز خوش نداشته باشد. بنا به روایت‌های تاریخی، علت اصلی اسارت و زندانی کردن امام موسی کاظم(ع)، شهرت امام و دسترسی شیعیان به ایشان و توجه بی‌سابقه مردم به آن‌ حضرت است. حضرت موسی بن جعفر(ع) در طول دوران امامتش بارها از طرف خلفای عباسی احضار و زندانی شد. در مورد مدت زندانی‌ بودن امام(ع) گزارش‌های مختلفی وجود دارد که می‌توان گفت مدت آخرین اسارت منتهی به شهادت ایشان چهار تا پنج سال و مجموع اسارت ایشان در دوران زندگیشان، بین 10 تا 12سال است. اگرچه در بسیاری از موارد، امام(ع) در خانه برخی از افراد، محصور و تحت نظر بودند؛ اما در مواردی حکومت عباسی به شکنجه ایشان در زندان‌هایی مخوف و سیاهچال‌ها می‌پرداختند که در زیارت‌نامه حضرت به این موضوع اشاره شده است. بر اساس گزارشی دیگر، ‌هارون گاهی برای تفریح به پشت‌بامی می‌رفت که مشرف به زندان بود. روزی به ربیع گفت این پارچه چیست که هر روز آن‌ را داخل زندان می‌بینم؟ ربیع گفت: پارچه نیست! موسی بن جعفر است که پس از فجر تا هنگام نماز ظهر به سجده می‌رود. ‌هارون گفت: او از راهبان بنی‌هاشم است! ربیع از او پرسید: پس چرا در زندان بر وی سخت‌گیری می‌کنی؟ ‌هارون گفت: چاره‌ای نیست!

نخستین‌بار امام در زمان خلافت مهدی عباسی از مدینه به بغداد تبعید شد که زمان دقیق آن ذکر نشده است. اما دومین بار به وسیله هارون در ۲۰شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و ۷ ذی‌الحجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد. نفوذ معنوی امام کاظم(ع) در دستگاه حاکم به‏حدی بود که کسانی مانند علی بن یقطین وزیر دولت عباسی، از دوستداران حضرت موسی بن جعفر(ع) بودند و به دستورات ایشان عمل می‌کردند. هارون سرانجام در سفری که در سال 179 به خانه خدا رفت، از عظمت معنوی امام و احترام خاصی که ایشان در بین مردم داشت بیش از پیش آگاه شد. او پس از بازگشت به مدینه و زیارت مرقد پیامبر(ص) تصمیم گرفت موسی بن جعفر(ع) را دستگیر و زندانی کند. به دستور هارون در زمان انتقال آن حضرت از مدینه به بصره، کجاوه‌هایی در مسیر همراه با کجاوه امام حرکت کردند تا در طول مسیر از راه‌های مختلف مسیر خود را تغییر دهند و  به این ترتیب مردم ندانند امام را به کجا و با کدام کجاوه بردند. این سیاست برای مأیوس کردن مردم و بی‌خبری از تبعیدگاه امام(ع) بود، سیاست‌هایی که نشان‌دهنده ترس حاکمان مستبد از نور و عظمت این امام بزرگوار بود؛ ترسی که به شهادت ایشان منجر شد. اما تاریخ گواه معتبری برای شکست استبداد و باقی ماندن نور است.

زهره هاشمی

دیگر خبرها

  • آمار مرگ‌ومیر زنجان در سال ۱۴۰۲ اعلام شد
  • معلمانِ نیک به خدا نزدیک ترند
  • برپایی جشن‌های دهه‌ کرامت در گیلان و میزبانی از سه کاروان خدام رضوی
  • احداث ۴ شبستان جدید در آستان حسینی
  • از درب طلای حرم امام رضا (ع) در دهه کرامت رونمایی می‌شود
  • اهدای درب طلای حرم امام رضا(ع) از طرف حرم حضرت معصومه(س)
  • رونمایی از درب طلای حرم امام رضا (ع) در دهه کرامت
  • رونمایی از درب طلای حرم امام رضا(ع) در دهه کرامت
  • ساخت ۴ شبستان جدید در طرح توسعه حرم امام حسین (ع)
  • نور محبوسی که خاموش نشد